Search This Blog

هند، برای ما ناشناخته است.

یکی ازگزیده های فرهنگ هندی این است که کسی به کسی بدون موجب نگاه نمی کند؛ خصوصاً زنان ودختران که با اندام های عریان و لباس های رنگارنگ وجذاب از هرکوچه وخیابان سر می رسند. این جا انسان افغانستان به اهمیت قانون می تواند پی ببرد.

درشهرهای هندوستان، صدها هزار شهروند افغانستان که بنا به دلایل متفاوت پای شان به این جا رسیده، پراکنده اند. اکثریت آنانی که به اصطلاح ساکنان قدیمی دهلی یا شهرهای دیگر شده اند، مثل اکثر عوام الناس هند، با سلیقه و نظافت و برخی ارزش های اجتماعی دیگر که لازمه ی خانواده های آبرومند و مسلمان است؛ وداع گفته اند. برخی از آن ها آنچنان ظاهر کثیف و تهوع آور دارند که اگر شما از کابل یا دیگر شهرهای کشور به این جا آمده باشید، متعجب می شوید که این هموطنان ما در دهلی یا در دیگر مناطق هند، تا این حد آلوده، کثیف باشند و به این کار عادت کرده باشند. اگراز روی انصاف سخن بگویم، این هموطنان ما، درافغانستان هم از نظر نظافت ونزاکت چندان صفتی نداشته اند و به ناحق حکم کنیم که درین جا به چنین حال و روزی درآمده اند.
گوشه گوشه پایتخت هند امروز، حساب خود را با زمان بدبختی های دوره ی استعمار هنوز تصفیه نکرده است. اکثریت جا ها، انباشته از تعفن ادار و مدفوع انسانی و فضله های ده ها نوع حیوان و هزاران لاشه ی نیم جان متکدیان ومعتادان است؛ در هرقدم، به ناملایمت و زشتی ای برخورید که اعصابتان را درهم می شکند.
وقتی به سروصورت اکثر افغان ها نگاه کنی، به شکل وقواره ی ساکنان نادار ونگون بخت زاغه های گسترده درآمده اند.
ولی به زودی دریافت های تازه و عمیقتری جای پنداشت های ظاهر بین شما را پر می کند و متوجه می شوید که هند 1200 میلیون نفری، دو چهره دارد، زشت و زیبا. اکثریت ما افغان ها با چهره و نمای زشت هندوستان و مناسبات درهم وبرهم که بیشتر به ماحول وبافت زنده گی خود ما در خانه ی خود ما کم وبیش ماننده است؛ آشنایی داریم؛ چهره ی زیبا، مترقی و مدرن هند، همطراز کشورهای پیشرفته است و افغان ها توان و مجالی برای لذت بردن ازآن را ندارند. ای چه بسا که دانش هندی ها در عرصه ی تکنولوژی به ویژه تولید وسایل الکترونیک فوق مدرن که امروز به نام کمپنی های امریکا دربازار های جهان فروخته می شوند؛ آدم را به سرگیجه می اندازد. این درحالی است که تفاوت وحشتناک طبقاتی در هند بسیار عمیق است و شاید درهیچ کجای دیگر دنیا نظیرش را ندیده باشیم.
افغان ها معمولن همین که به میدان هوایی پیاده شدند یکراست به مناطق فقیر نشین عمدتن مسلمان نشین یا درجماعات مختلط اقامت می گزینند ووقتی به کابل بازگشتند با تبختر خاصی ادعا می کنند که سراسر هند را مثل کف دست گشته اند و....

این ادعا ها نا درست اند. با سطح عادی درک و فهمی که مسافران افغان دارند، بعید است که آن ها حتا پس از سال ها، به شبکه ی غیرظاهری روابط اجتماعی هندو ها پی ببرند؛ قدرت نامرئی و بسیار حساس دولت وحکومت را درکنترول نرم این همه نفوس بی سروپا توضیح دهند؛ ومهم تر این که بعید است از نظم شگفت انگیز و ذهنیت و غیرت وکاردانی وعرق ریزی بیست وچهارساعته ی هندو ها در ساختن زنده گی خود و هند مدرن چیزی به درد بخور بیاموزند.
واقعیتی رشک انگیز درهند که نشان از درجه فرهنگ و قانون پذیری هندو ها دارد، یکی هم این است که نه فقیر، نه غنی و نه هیچ یک از افراد هندو به سوی دیگران به خصوص زن ها و دختر ها نگاه نمی کنند. این فرهنگ مرا شگفت زده می سازد وقتی به یاد می آورم که در کشور مسلمان خودم وضع درین خصوص از چه قرار است. یک مصئونیت باور نکردنی حکمفرماست و قانون حدو حدود همه را برای شان معین کرده است. من که تا حال شاهد بوده ام، اکثریت افغان ها، با همان ذهن ساده و سطحی وارد مناسبات این جا شده و چند سال بعد نیز که ازینجا به افغانستان و یا به کشور های سومی می روند؛ پدیده ای به نام هند معاصر را نمی شناسند. قدرت مردم هند غیرقابل توضیح است؛ نیروی هند از هرلحاظ، شاید برای همه ی دنیا هنوز ناشناخته است و هندی ها عادتن می خواهند که ناشناخته بمانند. دلیل این سرپوشیده گی رازناک شاید یکی هم این باشد که سیاست، برخورد، دوستی و یا دشمنی  هندی ها، «نرم» است و به همان اندازه ای که نرم می نماید، فوق العاده خطرناک و وهم انگیز نیز هست.