Search This Blog

من حماقت های زیادی مرتکب شده ام.

خانم جدید انجنیرعارف سروری از اسرار حساس ترور احمدشاه مسعود و نقش عارف درآن آگاه است.



با سیگار وداع گفته وعادتم شبانگاهی به هنگام نوشتن، پذیرایی ازدرد شانه است. حس می کنم اگرسیگار کشی محدود را دوباره شروع کنم؛ شاید بوی مأمون گذشته را به دماغم بزند. من نمی خواهم مأمون خوش باورگذشته را با مأمون کنونی درقرینه قرار دهم. من اعتراف می کنم که حماقت های زیادی مرتکب شده ام که فعالیت های من درسال های اخیر به نحوی طرفداری از غارتگران، مرتدان جهاد وکافرکیشان به ظاهرمسلمان تلقی شده است. اما جامعه سیاسی وقومی وهمچنان محافل جهانی، نیز درداوری نسبت به نوشته ها وهویت نویسندگی من دچارنگرش های روتین شده بودند. هیچ کدام این ها برایم ارزش ندارد. من سفرمحالی را درپیش دارم که می ترسم به منزل نرسم. این تنها ترین وحشت من است.
تا تاریخ هفده جنوری 2010 که یک گروپ پلان خود را به همکاری فهیم خان وانجنیرعارف بالای من  عمل کردند، تا مرا ابتداء ازصحنه ساقط ومعلول کنند، مأمون دیگری بودم که فکرمی کردم به سوی پیروزی می روم. اما هنوزهم دلم از آن همه بی آلایشی های خویش ندامت نمی کشد. آخرین هشدار عارف به (....) دونکته داشته است: ازسوی عارف هشدارنهایی؛ ازسوی (...) تقاضای یک صدهزاردالر! حق السکوت. من از جریان برون افتاده بودم وسیدهاشم سید جوادی ( افغان نمای ایرانی عضو سپاه پاسداران) عضو شورای ائمه ی غرب کابل، بعد ازآن که حاضر به صحبت با وی نشدم؛ همه چیز را تکمیل کرده بود. 
این همه به خاطرکوتاه کردن دست من از دسترسی به اسناد بعدی برای جلد دوم کتاب رد پای فرعون بود. گویا درغیاب روی من معامله شده بود؟ نه! من فکرمی کنم که نمایش این چنینی، قبل ازهمه (...) را گول زده بود؛ چون که پلان از جهت دیگری به سوی من نزدیک می شد. من (...) را نابغۀ اطلاعاتی تصورکرده بودم؛ مگر درعرصۀ عمل یک احمق اطلاعاتی ازآب درآمد!
ساعت دونیم
چیزی که کم داشتم، بیدارشدن ازخواب سنگین بود. به صورتم زدند تا بیدارشوم؛ ازخوش باوری روی بگردانم. چرا کورنشدم؟ چرا دفترزندگیم بسته نشد؟ آری... حکمت فلسفۀ تولد مجدد دربارۀ من همین است که بنا به ارادۀ نیرویی فراانسانی درپناه وحفاظ قرارگیرم. ورنه این جسم ناتوان وجان سرگشته وتوهم زده چرا باید نجات می یافت؟
این حکمت است که باید پاس بدارمش.
حکمتی که احساسش درمن جاری می شود؛ مگرازشرح آن عاجزم.
من گنگ خواب دیده وخلقی تمام کر
من عاجزم ز گفتن وخلق از شنیدنش
اشاره: حالا تازه ترین اسرار درز کرده است که خانم نو انجنیرعارف کاملاً لجام وی را دردست گرفته وحتی سرمایه هایش را قبضه کرده است. یک منبع مؤثق به من گفت که شماره ستلایتی که من درکتاب درج کرده ام؛ همان شماره اصلی عارف است که با شبکه ی ماوراء پنجشیر و تخار درتماس بود. همین منبع به من تصریح کرد که خانم نو انجنیر عارف در مورد تحرکات و کارنامه ی عارف در ترور احمدشاه مسعود به طور مستدل آگاه است. اما مارشال فهیم بی هیچ چشم پوشی نامردی کرد و با آن که وعده داده بود در بحث کتاب رد پای فرعون درپروژه ی معترضان شرکت نکند، درغیاب از مدیران توطئه بود.